پسر بچه ای که حرکت ابرها رو ندید!!!
پسر بچه ای که حرکت ابرها رو ندید!!!

روزی پسر بچه ای در خیابان سكه ای یك سنتی پیدا كرد .
او از پیدا كردن این پول ،آن هم بدون هیچ زحمتی ، خیلی ذوق زده شده .
این تجربه باعث شد كه بقیه روزها هم با چشمهای باز ،
سرش را به سمت پایین بگیرد ( به دنبال گنج ) !!! او در مدت زندگیش ،
296 سكه 1 سنتی ، 48 سكه 5 سنتی ، 19 سكه 10 سنتی ، 16 سكه 25 سنتی ،
2 سكه نیم دلاری و یك اسكناس مچاله شده 1 دلاری پیدا كرد .
یعنی در مجموع 13 دلار و 26 سنت .
در برابر به دست آوردن این 13 دلار و 26 سنت ،
او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید ،
درخشش 157 رنگین كمان و منظره درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد .
او هیچ گاه حركت ابرهای سفید را بر فراز آسمان ،
در حالی كه از شكلی به شكل دیگر در می آمدند ، ندید .
پرندگان در حال پرواز ، درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر ،
هرگز جزئی از خاطرات او نشد....
سخن روز :
در گذرگاه زمان
خیمه شب بازی دهر
با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد
عشق ها می میرند
رنگ ها رنگ دگر می گیرند
و فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ....
دست ناخورده به جا می مانند...