((همه ماست ها را کیسه کردند))

 

سلام دوستان عزیز خوبین بعضی از برادران کارهایی میکنند که بعدا موجب پشیمونی آنها میشود پس بیاییم

 

کارهایی بکنیم که برای خیر و صلاح مملکت خویش باشد مثلا آهن که گران میشود بعضی از برادران

 

احتکار میکنند تا به قیمت گزاف بفروشند نمی دونم پولی که دریافت میکنند چطور به خورد خانوادهایشان

 

میدهند ایکاش مسئولین ذیربط در مورد گرانی بایستی کارهایی انجام دهند تا جلوی اینگونه افراد را بگیرند یا

 

از مختار السلطنه یاد بگیرند.

 

 

روزی به مختارالسلطنه اطلاع دادند که نرخ ماست در تهران خیلی گران شده است. مختارالسلطنه دستور داد

 

که کسی حق ندارد ماست را گران بفروشد. چون چندی بدین منوال گذشت برای اطمینان خاطر با قیافه ی

 

ناشناخته به یکی از دکان های لبنیات فروشی رفت و مقداری ماست خواست.

 

ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید: چه جور ماستی می خواهی ؟ ماست معمولی یا ماست

 

مختارالسلطنه ! مختارالسلطنه با حیرت و شگفتی از ترکیب و خاصیت این دو ماست پرسید.

 

ماست فروش گفت: ماست معمولی همان است که از شیر می گیرند و بدون آب است و با قیمت دلخواه. اما

 

ماست مختارالسلطنه همین طغار دوغ است که در جلوی دکان میبینید و یک ثلث ماست و باقی آب است و به

 

نرخ مختار السلطنه می فروشیم و بدان نیز لقب دادیم. حال کدام می خواهی؟!

 

مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش به طور وارونه آویزان کرده و بند تنبانش رامحکم

 

ببستند.

 

سپس طغار دوغ را از بالا در دو لنگه شلوارش سرازیر کردند و شلوارش را از بالا به مچ پاهایش ببستند.

 

سپس به او گفت: آنقدر باید به این شکل آویزان باشی تا تمام آبهایی که داخل این ماست کردی از شلوارت

 

خارج شود که دیگر جرات نکنی ماست داخل آب بکنی!

 

 

چون سایر لبنیات فروش ها از این ماجرا با خبر شدند، همه ماست ها را کیسه کردند.