دو تا چشم سیاه دنبال منه
هرجا میرم این سایه دنبالمه
نگران , نگران منو احوالمه
دلواپس حالمه
چادر شبو پس میزنه
میگه سایه اون شب من
چه رازیه کاش میدونستم
دوتا چشم سیاه , دنبال منه
انگار اسممو , فریاد میزنه
چشمای سیاه همسایه من
با منی آشنای بیگانه من
دوتا چشم , دنبال منه
دوتا چشم , فریاد میزنه
دیگه تا دیدمت سایه شدم
همسایه رو خوندی و همساده شدم
دیگه نپرس کیه منم منم
همون منی که از تو دل نمیکنم
نمیدونم چیشد که یکشبه
دلم تو آتیش و تبه
چه رازیه کاش میدونستم
دوتا چشم , دوتا چشم
سایه میخوام راز تورو بدونم
نمیتونم نمیتونم از تو چشات بخونم
به لب رسوندی جونم
سایه ساکتی, مثله یه شب
حرفی نداری , باز روی لب
چه رازیه کاش میدونستم
+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت 20:59 توسط محسن
|